زمان تقریبی مطالعه: 9 دقیقه
 

الفصول المهمة فی اصول الائمة (کتاب)






کتاب «الفصول المهمة فی اصول الائمة- تکملة الوسائل» از تالیفات محدث بزرگ مرحوم شیخ حر عاملی صاحب وسائل الشیعة می‌باشد که در قرن یازدهم هجری به زبان عربی تالیف شده است. این کتاب در موضوعات اصول دین، اصول فقه، فروع فقه، طب و نوادر کلیات می‌باشد.


۱ - معرفی کتاب



دربردارنده قواعد كلی كه از ائمه ـ علیهم السّلام ـ درباره اصول دین و فروع دین و طب و اصول فقه و غیره وارد شده و بیش از هزار باب است و به چاپ رسیده است.

۲ - ساختار کتاب



کتاب، در سه جلد می‌باشد که جلد اول بعد از مقدمات محقق و مؤلف به اصول دین و اصول فقه پرداخته است. جلد دوم در فروع فقه می‌باشد. در جلد سوم ابواب کلیات متعلق به طب و نیز نوادر کلیات مطرح می‌باشد.

۳ - گزارش محتوا



مؤلف، در مقدمه‌ای که بر کتاب نوشته تقاضای دوستان را برای جمع آوری کتابی در کلیات انگیزه خود را برای نوشتن چنین کتابی معرفی کرده و با اشاره به نامی که خود بر کتاب نهاده اقدام به بیان دوازده مقدمه که فواید مهمی در آنها هست و تعدادشان نیز از باب تبرک به این مقدار رسیده می‌نماید. این مقدمات در مورد حجیت نص عام ظاهر العموم در افراد ظاهرة الفردیه‌اش می‌باشد که به قول مؤلف برخی از اخبار مؤید این معنا می‌باشند.

۳.۱ - ابواب متعلق به اصول دین


صد و بیست باب در مورد اصول دین بیان شده که مؤلف ابتدا اسامی این ابواب را ذکر کرده سپس وارد بیان آنها می‌شود.
اولین باب در باره اصول دین، ذکر آیاتی از قرآن کریم است که به اصول و فروع و غیر آنها تعلق دارد. ایشان آیات بسیاری را در این قسمت ذکر کرده‌اند که تعدادشان شاید بیش از صد آیه باشد. اولین آنها آیه ۲۰ بقره؛ یعنی «ان الله علی کل شی ء قدیر» و آخرینشان آیه ۱۱۱ سوره اسراء؛ یعنی «و لم یکن له شریک فی الملک و لم یکن له ولی من الذل و کبره تکبیرا» می‌باشد.
باب دوم در باره محبوبیت عقل برای خداوند است که با آوردن پانزده روایت به اثبات نکته مورد نظرش پرداخته است. روایت اول را با ذکر سند از کافی نقل می‌کند که روایت امام باقر علیه‌السّلام است؛ حضرت فرمود: «لما خلق الله العقل استنطقه ثم قال له: اقبل فاقبل ثم قال له ادبر فادبر ثم قال: و عزتی و جلالی ما خلقت خلقا هو احب الی منک و لا اکملتک الا فیمن احب اما انی ایاک آمر و ایاک انهی و ایاک اعاقب و ایاک اثیب».
باب سوم در وجوب عمل به ادله عقلیه به هنگام اثبات ادله سمعیه می‌باشد.
باب بعدی در مورد اعتبار عقلی است که به اطاعت الهی و متابعت دین دعوت کند.
باب پنجم در باره ضروری و فطری بودن معرفت اجمالی است که برای تفاصیل آن واجب است که به کتاب و سنت مراجعه شود.
مؤلف در باب بعدی‌اش از عدم جواز عمل به ظنون و عقول ناقصه و نظریات مختلف از ادله علم کلام که نزد ائمه ثابت نگردیده در باره اعتقادات سخن گفته است. عدم جواز تقلید در اعتقادات، قدیم بودن خداوند، واحد بودن خداوند و شبیه نداشتن خداوند و مسائل مهم دیگری از مسائل اعتقادی، دیگر ابوابی هستند که در این بخش یاد آوری شده‌اند.

۳.۲ - ابواب متعلق به اصول فقه


در مورد اصول فقه هم هشتاد و چهار باب تبیین گردیده که اولین باب در باره فریضه بودن دانش آموزی برای هر مسلمانی و نیز وجوب آموزش احکام دینی برای مکلفین می‌باشد. مؤلف در این باب به روایاتی که این مضامین را می‌رسانند و غالبا روایات مشهوری هستند اشاره کرده است.
باب دوم در باره لزوم اخذ علوم دین از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و ائمه علیهم‌السّلام می‌باشد که البته واسطه‌های موثقی هم که ما را به آرای آن ذوات مقدس برسانند می‌توانند مرجع ما در این زمینه‌ها قرار بگیرند.
باب بعدی در وجوب کفایی تعلم علوم اهل بیت علیهم‌السّلام می‌باشد که البته استحبابش و نیز وجوبش تا حد مورد نیاز، عینی می‌باشد. اولین روایت از هجده روایتی که در این باب ذکر شده، از امام باقر علیه‌السّلام می‌باشد که فرمود «ان الذی یعلم العلم منکم له مثلا اجر المتعلم و له الفضل علیه فتعلموا العلم من حملة العلم و علموه اخوانکم کما علمکموه العلماء». وجوب عمل به علم، عدم جواز عمل به چیزی که انسان در باره اش علم ندارد، وجوب عمل به احادیث اهل بیت علیهم‌السّلام که در کتاب‌های مورد اعتماد و کتاب‌های حدیث نقل گردیده‌اند و چندین مطلب مهم دیگر، عناوین دیگر ابواب می‌باشند.

۳.۳ - ابواب متعلق به فروع فقه


ابواب چهل و شش گانه فقهی موضوع دیگر بخش کتاب است که هر یک از آنها نیز دارای فروعاتی می‌باشد؛ برای مثال کتاب طهارت که اولین کتاب از این فروع فقهی است، دارای هشت باب میاه، وضو، جنابت، حیض و استحاضه و نفاس، احکام اموات، اغسال، تیمم و نجاسات و ظروف و پوست‌ها می‌باشد. هر کدام از این ابواب نیز به چندین باب تقسیم شده و در آن ابواب روایات مربوط به هر یک ذکر گردیده است؛ برای مثال در ابواب میاه چهار روایت از امام صادق علیه‌السّلام آمده که عبارتند از:
۱- «کل ماء طاهر الا ما علمت انه قذر». ۲- «الماء کله طاهر حتی تعلم انه قذر». ۳- «خلق الله الماء طهورا لا ینجسه شی ء الا ما غیر لونه او طعمه او ریحه». ۴- «سئل علیه‌السّلام عن الماء النقیع تبول فیه الدواب؟ فقال: ان تغیر الماء فلا تتوضا منه و ان لم تغیره ابوالها فتوضا منه و کذلک الدم اذا سال فی الماء و اشباهه». باب بعد در ذکر روایات آب کر، باب بعدش در روایات آب چاه، باب دیگر در آب مضاف و... می‌باشند. کتاب صلاة هم که کتاب بعدی می‌باشد؛ یعنی دومین کتاب از کتب مطرح شده در فروعات فقهی، خود دارای هیجده باب می‌باشد. اولین باب از این ابواب در مورد فضل و تعداد نمازهای واجب می‌باشد که خود دارای هشت باب است. در باب اولش پنج روایت نقل شده که اولین آنها از امام باقر علیه‌السّلام می‌باشد که در جواب سؤالی از مقدار واجب در نماز فرمودند: «خمس صلوات فی اللیل و النهار». حضرت صادق علیه‌السّلام هم در روایت بعدی می‌فرماید: «اذا لقیت الله بالصلوات الخمس لم یسالک عما سوی ذلک». اوقات نمازها، قبله، لباس نمازگزار، مکان نمازگزار، مساجد، چیزهایی که سجده بر آنها صحیح است، اذان، افعال نماز، قواطع نماز و چندین باب دیگر ابواب نماز را تشکیل داده‌اند.
روال کار مؤلف در کتاب‌های بعدی نیز به همین صورت می‌باشد؛ مانند کتاب زکات، خمس، صیام، اعتکاف، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، تجارت، رهن، حجر، ضمان صلح، شرکت، مضاربه، مزارعه و مساقات، ودیعه و عاریه، اجاره، وکالت، وقف، صدقات هبات و...

۳.۴ - ابواب متعلق به طب


در بخش طب صد و چهل و یک باب وجود دارد؛ باب اول این است که درد و شفا هر دو از خداوند است که سه روایت از سوی مؤلف در این قسمت نقل شده است: روایت اول از امام صادق علیه‌السّلام می‌باشد که فرمود: «قال موسی علیهم‌السّلام یا رب من این الداء؟ قال منی، قال فالشفاء؟ قال: منی قال فما یصنع عبادک بالمعالج؟ قال بطیب انفسهم فیومئذ سمی المعالج الطبیب».
باب بعدی در ادویه نافعه می‌باشد که به مسائلی چون حجامت، نوره، حقنه و... اشاره شده است. سومین باب بخش طب در صدد بیان جواز مداوا با هر گونه دوایی است که برای نجات مریض انجام می‌شود. تنها محدودیت افراد در مداوای مریض‌ها حرام‌های شرعی می‌باشد که باید از آنها اجتناب شود؛ مؤلف شش روایت در این زمینه ذکر کرده است.
از دیگر ابواب طب که همگی حاکی از اهمیت دادن دین مبین اسلام به سلامتی، بهداشت و حیات انسان‌ها می‌باشند، وجوب مداوا در صورت نیاز و احتمال خطر در صورت ترک مداوا می‌باشد که طبابت را به یک واجب شرعی تبدیل می‌کند. از دیگر ابواب، توصیه به صدقه دادن به عنوان بهترین مداوا کننده امراض می‌باشد؛ در این زمینه روایتی را امام باقر علیه‌السّلام از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم نقل می‌کند که فرمود: «داووا مرضاکم بالصدقة». باب دیگری در این بخش وجود دارد که تربت امام حسین علیه‌السّلام را به عنوان شفای هر درد و امانی از هر ترس معرفی می‌کند.

۳.۵ - ابواب نوادر کلیات


نوادر کلیات نام آخرین بخش کتاب است که دارای صد و سی و هشت باب می‌باشد. در اولین باب این قسمت عده‌ای از انسان‌ها که متعلق به چند طایفه مختلف می‌باشند، دارای حد اقل خیر و نیکی معرفی شده‌اند. برخی از علائم مربوط به نژاد برخی، مربوط به اشکال ظاهری و برخی دیگر مربوط به حرفه‌ها می‌باشند. باب بعدی که تنها یک روایت دارد در صدد بیان این معنا است که هر کدام از اهل بیت علیهم‌السّلام در روز قیامت حجتی دارند که بدان احتجاج خواهند کرد. باب سوم چند صفت مانند حسد و وسوسه را نام می‌برد که غالب مردم مگر افراد نادر دارای آنها می‌باشند.

۳.۶ - ابواب دیگر


ابواب دیگری در مورد باد، باران، فطرت، استحباب بسم الله گفتن در شروع هر کار، عدم وجود اسراف در چیزی که صلاح بدن است، کفاره گناهان بودن مرض‌ها، وجوب رضا به قضای الهی و... آمده است.

۴ - پانویس


 
۱. الفصول المهمة فی اصول الائمة، شیخ حر عاملی، ج۱، ص۱۰-۱۱.    
۲. الفصول المهمة فی اصول الائمة، شیخ حر عاملی، ج۱، ص۱۱.    
۳. الفصول المهمة فی اصول الائمة، شیخ حر عاملی، ج۱، ص۱۱.    
۴. الفصول المهمة فی اصول الائمة، شیخ حر عاملی، ج۱، ص۱۲.    
۵. الفصول المهمة فی اصول الائمة، شیخ حر عاملی، ج۱، ص۱۳-۱۴.    


۵ - منبع


نرم افزار جامع الاحادیث، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
سایت اندیشه قم    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.